معنی عصای چارپایه

لغت نامه دهخدا

چارپایه

چارپایه.[ی َ / ی ِ] (اِ مرکب) چارپا و هر چیز که دارای چهار پایه باشد. (ناظم الاطباء). || کرسیی که دارای چهارپایه باشد. کرسیچه. نوعی صندلی مخصوص که در کفشدوزی ها یا قهوه خانه ها برای نشستن بکار میرود.


اصطرلاب عصای م...

اصطرلاب عصای موسی. [اُ طُ ب ِ ع َ ی ِ سا] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) نوعی از اقسام اصطرلاب است. رجوع به اسطرلاب شود.

فارسی به آلمانی

چارپایه

Hocker (m), Stuhlgang (m)


عصای خیزران

Bambus (m)

مترادف و متضاد زبان فارسی

واژه پیشنهادی

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

عصای آسیا

دسته ی آسیا


عصای آفتاب

پرتو

معادل ابجد

عصای چارپایه

393

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری